آموزش عربي سال اول راهنمايي
۱– آشنايي با حروف زبان عربي: همانطور که
مي دانيد جملات از ترکيب کلمات ساخته مي شوند. همينطور کلمات از پيوند حروف درست مي
شوند. هر زبان تعداد مشخصي حرف دارد، که بدان ها حروف الفبا مي گوييم. در عربي 29 حرف
داريم:
أ (همزه) – ب- ت – ث – ج – ح – خ – د –
ذ – ر – ز – س – ش – ص – ض – ط – ظ – ع – غ – ف – ق – ک – ل – م – ن – و – ه – ا (الف)
– ي
با کمي دقت در مي يابيم اين حروف که آنها
را حروف هجاء مي نمامند، عيناً مانند حروف زبان فارسي است با اين تفاوت که در زبان
فارسي چهار حرف " پ – چ – ژ – گ " بر آنها افزوده شده است.
هذا -> اين
هذه -> اين
مي دانيد که اسم اشاره "اين"
براي نشان دادن کسي يا چيزي در فاصله نزديک به کار مي رود.
کلمه " هذه" براي اشاره به کلماتي
به کار مي رود که معمولاً آخر آنها " ه " باشد.
تلفظ حروف هجا: در فارسي و عربي فرق زيادي
ندارند. مگر در هشت حرف که تلفظ غير صحيح، علاوه بر نادرست بودن سبب مي شود معناي کلمات
کاملاً تغيير کند. بنابراين لازم است همانگونه که در خواندن نماز و تلاوت قرآن اين
نکات را رعايت مي کنيم، در خواندن ساير جملات عربي نيز حتماً تلفظ صحيح حروف را در
نظر داشته باشيم.
ترجمه درس 3
مورچه در باغ
اين مورچه است. مورچه در باغ است. مورچه
سؤال کرد:
اين چيست؟ اين عجيب است! اين حتماً ستون
است!
زنبور گفت: نه، اين مرد است.
مورچه پرسيد: اين چيست؟ آيا اين مرواريد
است؟
زنبور جواب داد: نه، اين انگور است.
م : اين سقف است؟ بله. اين سقف است!
ز : نه، نه ... اين برگ است.
م : اين چيست؟ آيا اين درخت است؟
ز : نه، اين گل است.
م : و اين چيست؟
ز : اين پروانه است؟
م : اين چيست؟ اين جداً وسيع است؟ آيا اين
دريا است؟
ز : نه، نه ... اين آبگير کوچک است
1– در زبان عربي براي پرسشي کردن جمله از
کلمات مخصوصي استفاده مي شود. مثلاً براي سؤال کردن درباره چيزهاي گوناگون از عبارت:
ما هذا ؟ اين چيست ؟ استفاده مي کنيم.
هر گاه در آخر کلمه مورد سؤال " ة
" باشد از ما هذه؟ استفاده مي کنيم در غير اينصورت ماهذا را به کار مي بريم.
ما هذه ؟ هذه شجرة
ما هذا ؟ هذا قلم
مي توان روي حرفي که داراي حرکت نباشد علامت
" ه" را قرار داد که نام آن سکون يا جزم است و گاهي حرکت هاي سه گانه فوق،
همراه نون ساکن تلفظ مي شوند که در اين صورت نام آنها تنوين است: ًٍ ُ
در ضمن بايد دانست که تغيير يک حرکت معني
کلمه را در زبان عربي دگرگون مي کند. مانند:
کَتَبتَ (نوشتي) کَتَبتُ (نوشتم)
إمام (پيشوا) أمام (جلو)
بَر (بيابان) بِر (نيکي) بُر (گندم)
ترجمه درس4 در باغ
مهدي و پدرش در باغ هستند.
م - ... جداً زيباست!
- آيا آن ميوه است؟
پ – بله ... آن انار است.
آن سيب است.
و آن انگور است.
م – آيا آن سفره است؟
پ – بله آن سفره است.
م – و آيا بر روي سفره غذا هست؟
پ – بله ... آن غذاست .... آن گوشت پرنده
است.
م – و آن چيست؟
پ – آن درخت است.
1– دانستيم که هذا و هذه اسم اشاره نزديک
به معني " اين " مي باشند. حال بايد بدانيم که اسم اشاره به دور در زبان
عربي کلمات ذلکَ و تِلکَ به معني "آن" مي باشد.
در ضمن اسم هاي اشاره هذه و تلک براي کلماتي
که در آخر آنها "ة" باشد، به کار مي رود. مانند:
هذه شجرةٌ و تلک شجرّة
هذه حديقهٌ و تلک حديقة
2– حروف هجاي عربي (به غير از الف) به دو
دسته تقسيم مي شوند که صفت يکي "شمسي " و ديگري " قمري" مي باشد.
حروف شمسي عبارتند از:
ت – ث – د – ذ – ر – ز – س – ش – ص – ض
– ط – ظ – ل - ن
مي توان اينها را اين گونه حفظ کرد. ۲ تا
"ت"، ۳ تا "س"، ۴ تا "ز"، شلندر.
حروف قمري عبارتند از:
ا – ب – ج ح – خ – ع – غ – ف – ق – ک –
م – ه – و – ي
مي توان اينها را اين گونه حفظ کرد: عجب
خوک احمقيه، فخ.
فرق آنها در اين است که هرگاه "ال"
بر سر يکي از حروف شمسي در آيد، لام آن در تلفظ حذف شده، حرف شمسي، مشدد خوانده مي
شوند.
مانند:
(اصل کلمه) (تلفظ) (نوشتن (املاء))
اَلشَمس -> اَششَمس -> اَ لشمس
ولي هر گاه "ال " بر سر يکي از
حروف قمري در آيد در خواندن آن هيچ تغييري ايجاد نمي شود. مانند:
(اصل کلمه) (تلفظ) (املاء)
اَلقَمَر -> القَمَر -> اَلقََمَر
تلفظ صحيح حروف شمسي و قمري چه در زبان
عربي و چه در کلمات عربي زبان فارسي بايد رعايت شود.
ترجمه درس 5
چه کسي بهتر است؟
اين آهو است، او در جنگل است.
آهو: چه کسي بهتر و بدتر است؟
فيل: من بهترم، من قوي و بزرگ ام. شکي نيست
که (من بهترم).
آهو: او کيست؟ او جداًً و واقعاً زيباست.
پروانه: من پروانه ام. من زيبا هستم. من
برترم.
در اين وقت ....
من پادشاه حيوانات هستم. من سلطان جنگلم
.... من برترم.
آهو: او کيست؟
پروانه: او شير است. او پادشاه جنگل است.
آهو: چه کسي برتر است؟ او (مذکر) يا او
(مؤنث) آن (مذکر ) يا آن (مونث).
شانه به سر: بهترين، داراي صفت هاي نيکوست.
آهو: نظر و عقيده اي درست است و کلامي زيبا.
1– براي سؤال در مورد اشخاص از کلمه
" مَن" استفاده مي شود. مثلاٌ معلم در کلاس سؤال مي کند: مَن احمد؟ يعني
احمد کيست؟
اگر نخواهيم سؤال کنيم در مورد مرد
"مذکر" مي گوئيم مَن هُوَ ؟ و اگر او زن "مؤنث" باشد مي گوئيم:
مَن هي؟
2– بسياري از کلمه هاي عربي و فارسي به
هم شبيه هستند. به همين علت يادگيري زبان عربي براي فارسي زبان ها بسيار ساده و شيرين
است. به طور مثال تعدادي از کلمات در هر دو زبان به يک معني به کار مي روند، مانند:
ساعة -> ساعت قلم -> قلم
دفتر -> دفتر کتاب -> کتاب
يا کلمه هايي وجود دارند که ظاهراً يک شکل
اند ولي معني متفاوت دارند، مانند :
صورة -> عکس صورت -> چهره
لوح -> تخته سياه لوح -> لوح تقدير
و ...
يا کلمه هايي که در زبان عربي وجود دارد
و هم خانواده هاي آنها در زبان فارسي رايج است. مانند:
نافذ -> پنجره نفوذ -> منفذ
ترجمه درس6
گنج کجاست؟
پدر : پسرم! گنج کجاست؟
پسر: اين معلوم است، گنج نزد ثروتمندان
است.
پدر : نه! ثروت از بين رونده است.
پسر : هان ( فهميدم) ... بله ... گنج جلوي
طلا فروش است.
پدر : نه ! پسرم ! اين گنج نيست.
پسر : بنابراين! گنج زير آن خرابه است.
پدر : نه! اين خيال پردازي است.
پسر : عجيب است! ... پس گنج کجاست؟
.... حتماً گنج پشت کوهها و درياهاست.
پدر : نه ... نه ...! پشت کوهها بيابان
است و در درياها آب هست.
پسر : بنابراين! گنج کجاست؟ کجاست؟ کجاست؟
....
پدر : پسرم! گنج در کنارت است.
پسر : اما ... کجا ...؟
پدر : بله! پسرم! گنج در کار است ... گنج
در کوشش کردن است.
هر وقت بخواهيم از مکان چيزي يا کسي سؤال
کنيم از کلمه «أيْنَ » استفاده مي کنيم. مانند:
أينَ التلّميذُ ؟ أينَ الکتابُ؟
براي پاسخ به اين سؤال مي توان از کلمات
نشان دهنده مکان « جوانب» استفاده کرد. اين کلمات عبارتند از:
عَلي -> بر روي
أمامَ -> جلو
خَلْفَ -> پشت
تَحت -> زير
فوق -> بالا
عِنْدَ -> نزد
في -> در (داخل)
جَنْبَ -> کنار
مانند:
التّلميذ أمام اللّوح.
التّلميذُ خَلْفَ الباب.
الکتابُ تحتَ الْمحفظة.
الکتابُ عندَ الطالب.
ترجمه درس 7
پشيماني متکبر
اين دو درخت در جنگل هستند.
بزرگ و کوچک
بزرگ: من بلند و قوي هستم و تو کوچک و ضعيف.
درخت کوچک به شدت ناراحت شد.
در جنگل:
در روزي از روزها،
اين دو مرد، دو تبر حمل مي کنند.
مرد اول: به اين دو درخت نگاه کن!
اين درخت بلند و قوي است.
اين درخت براي ساختمان (ساختن) خانه جديد
مفيد است.
مرد دوم: بسيار خوب! فکر خوبي است.
پس دو مرد شروع کردند به قطع کردن درخت
بلند.
درخت بلند ... افتاد ....
واحسرتا (افسوس)
اي کاش من کوچک بودم!
1– در زبان عربي مي توانيم يک اسم را براي
دو نفر يا دو چيز به کار برد. وقتي مي خواهيم اسمي بر دو شخص يا دو چيز دلالت کند،
به آخر آن اسم «الف و نون» (انِ) يا «ياء و نون» (-ينِ) اضافه مي کنيم. اين اسم که
کاربردش مخصوص زبان عربي است (تثنيه) نام دارد. مانند:
مفرد (فرد شده) مثني (تثنيه شده )
طفل طِفْلانِ – طِفْلَيْنِ
طالب طالبان – طالبَيْنِ
شجرة شَجَرتانِ – شَجرتَيْنِ
2– همانطور که قبلاً براي اشاره به يک شخص
و يا يک چيز از «هذا» استفاده نموديم و اگر آن کلمه داراي « ة » باشد از «هذه» استفاده
مي نموديم، اينک بايد بدانيم براي اشاره به دو شخص يا دو چيز از « هذانِ – هذَيْنِ»
و اگر آن کلمه داراي «ة» باشد از «هاتانِ – هاتَيْنِ» استفاده مي کنيم. مانند:
هذا قلمُ. هذه شَجَرةُ.
هذان قَلَمانِ. هاتان شَجَرتان.
چه انجام دهم اي خداي من ؟!
.... جمع سالم .... ؟!
بعد از چند دقيقه خواهرش آمد ...
خ – براي چه تو نگراني ؟!
ب – کلماتي که در آخرش «ون» و «ين» است
را مي خواهم. (واو و نون، ياء و نون)
خ – فهميدم !.... مقصود تو جمع سالم مذکر
است.
اين واقعاً ساده است.
ب – ساده ؟!
پس ( خواهرش ) قرآن را باز کرد و به سوره
حجر نگاه کرد و گفت:
جمع مذکر سالم مانند مُسْلِمينَ ، صادِقينَ
، ساجِدينَ ، حافِظونَ و وارِثونَ است. در جمله آنها حفاظت کنندگان، وارثانند.
ب – واقعاً خوب است ... ولي ...
خ – ولي ... چي ؟!
ب – کلماتي که آخرش «ات» (الف و تاء) است
را مي خواهم.
خ – (فهميدم ) هان! مقصود تو جمع سالم مؤنث
است.
خ – اين نيز همچنين ساده است ...
... آنها حافِظاتُ (حفاظت کنندگان)مُسلِماتُ
(زنان مسلمان)صادِقاتُ (زنان راستگو) هستند.
پس اين آيه را خواند که در آن جمع سالم
مذکر و مؤنث هست:
همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان
مؤمن و زنان مؤمن و مردان قنوت کننده و زنان قنوت کننده و مردان راستگو و زنان راستگو
و مردان شکيبا و زنان شکيبا و مردان فروتن و زنان فروتن ... خداوند براي آنها بخشش
و پاداش بزرگي آماده کرده است.
ب – اي خواهرم از تو سپاسگزاري مي کنم.
1– در درس قبل آموختيم که در زبان عربي
براي دو شخص يا دو چيز کاربرد اسم با زبان فارسي فرق دارد که به آن «تثنيه» مي گوئيم،
حال بايد بدانيم که براي بيش از دو نفر (سه نفر و بيشتر) يا بيشتر از دو چيز (سه و
بيشتر) که به آن جمع مي گوئيم از الفاظ ديگري استفاده مي کنيم.
جمع مذکر سالم: براي ساختن آن به آخر اسم،
واو و نون «ون» و ياء و نون «_ين » اضافه مي کنيم.
جمع مونث سالم: وقتي اسم داراي «ة» باشد
(مؤنث) براي جمع بستن از «ات» استفاده مي کنيم و حرف (ة) را حذف مي کنيم.
مثالها: مفرد جمع مذکر سالم
عالم عالِمونَ – عالمينَ
مُجْتَهِد مُجتهدونَ – مُجتهدينَ
– در درس هاي پيش آموختيم که براي اشاره
به يک شخص يا يک چيز و يا دو شخص يا دو چيز از اسم هاي اشاره زير استفاده مي کنيم.
مذکر : هذا مذکر : ذلک
نزديک مفرد -> مؤنث : هذه دور مفرد
-> مؤنث : تلک
مذکر : هذان ، هذيْن ِ
مثني -> مؤنث : هاتانِ ، هاتيْنِ
حالا مي آموزيم که براي اشاره به چند شخص
(سه نفر و بيشتر ) از هولاء، براي نزديک و أولئکَ براي دور استفاده مي کنيم.
مثالها:
هولاء : معلّمونَ . اولئک : معلِّمونَ.
هولاء : معلِّمات . اولئک : معلِّماتُ.
ترجمه درس 10
دانش آموزان به کلاس داخل شدند.
سپس معلم نقاشي آمد.
دانش آموزان شروع به نقاشي کشيدن کردند.
سعيد قلم را گرفت و دفتر نقاشي را باز کرد.
عکس خورشيد را در آسمان نقاشي کرد.
سپس رودخانه کوچکي را نقاشي کرد.
و درختان و کوه هايي را
و دو پرنده کوچک در قفس
نقاشي کرد،
سعيد به نقاشي نگاه کرد ...
و از خودش پرسيد.
آيا پرندگان، قفس را دوست مي دارند؟
هرگز ! ... ابداً ! ...
صفحه جديدي باز کرد.
پرنده اي نقاشي کرد.
بر روي درخت بلندي،
و حوضي پر از آب،
و پروانه هايي در آسمان.
۱– در اين درس با يک نوع جمع آشنا مي شويم
که مانند جمع سالم نيست. در جمع سالم شکل مفرد اسم تغيير نمي کند ولي بعضي از اسامي
وجود دارند که با تغيير شکل ... مفرد آنها جمع بسته مي شوند. اين نوع جمع را جمع مُکَسَّر
مي ناميم.
ساختن جمع مُکَسَّر مانند جمع هاي سالم،
راه مشخص و قاعده خاصي ندارد و بسياري از آنها را در فارسي به کار مي بريم. نمونه هايي
از آن در مثال هاي زير مي آيد:
۱ - أشخاص، أشجار ۴ - علماء، شهدا ۷ – أُمور، علوم
۲ – أنبياء، أولياء ۵ – مساجد، مَراجع ۸ – تلاميذ، تفاسير
۳ – أهالي، اراضي ۶ – رِجال، نقاط
ترجمه درس کوشش در کار
اينجا دو مورچه بر روي ديوار هستند.
در دهان دو مورچه دانه اي بزرگ هست.
مورچه ها دانه را به سمت خانه حمل مي کنند.
در وسط راه دانه به زمين افتاد،
مورچه در طلب دانه (دنباله دانه) برگشت،
برگ را در جوي انداخت.
سپس مورچه اولي از آب خارج شد.
هر دو مورچه دانه را باهم گرفتند.
بعد از کوشش دو مورچه به خانه رسيدند.
بله ! ... کوشش کليد موفقيت و همکاري کليد
خوشبختي است.
با توجه به متن درس، اگر دقت کنيم خواهيم
ديد که کلمات عربي از سه نوع تشکيل مي شوند.
۱ – يک عده از کلمات به نام اشخاص يا چيزها
دلالت مي کنند، آنها را اسم مي گوئيم.
۲ – عده اي ديگر بر انجام کاري در زمان
مشخص دلالت مي کنند، آنها را فعل مي گوئيم.
۳ – عده اي ديگر از کلمات، معني مستقل ندارند
و هنگام به کار رفتن در جمله مفهوم پيدا مي کنند، آنها را حرف مي گوئيم.
علامت اسم اين است که بيشتر داراي تنوين
يا الف و لام «أل» مي باشد.
اسم = العمل، الجدار، النحلة، کبيرةُ، صغيرةُ،
کتابُ.
کلمه -> { فعل = رَجَعَتْ، تَحمل، ذَهَبَ،
وَصََلت.
حرف = و، في، إلي، من